91/3/4
8:27 ص
عکاسی ،عمق در عکس
جهان اطراف ما سه بعد دارد اما عکس صفحه ای است دو بعدى و بدون عمق که به عرض و ارتفاع محدود مى شود. از ابتداى تاریخ عکاسى سعى شده از راه هاى هوشمندانه اى تصورى از این بعد سوم در عکس ایجاد شود.
مى گویند هر عکس برابر هزار کلمه مطلب بیان مى کند. اما این مطالب خود به خود به بیننده منتقل نمى شوند. مجموعه ی درس هاى گذشته بر این نکته تاکید مى کند که با وجود پیشرفت وسیع تکنولوژى و کامل تر شدن دوربین هاى عکاسى، دانش و خلاقیت عکاس همچنان نقش مهمى در ایجاد عکس خوب دارد.
هر چند یک عکس ظرف کمتر از یک ثانیه ثبت مى شود اما پیش از فشار دادن دکمه ی دوربین و گرفتن عکس، عکاس از همه ی آنچه به صورت نظرى و عملى آموخته و تجربه اى که اندوخته استفاده مى کند تا عکس را چنان ثبت کند که آنچه را او در ذهن دارد به زیبائى و کمال بیان کند.
ایجاد عمق در عکس یکى دیگر از چالش هاى عکاس است. علت اینکه ما جهان اطراف را سه بعدى مى بینیم و مى توانیم فاصله را تشخیص دهیم اینست که از توانائى دید دو چشم برخورداریم. هر چشم تصویر مستقلى را به ذهن منتقل مى کند و با روى هم قراردادن این دو تصویر است که ذهن جهان را سه بعدى مى بیند. دوربین عکاسى اما تنها یک تصویر را مى بیند.
اگر مى خواهید عکس شما براى بیننده تصور عمق ایجاد کند و جنبه هائى از جهان سه بعدى اطراف در ذهن او منعکس شود تکنیک هاى زیر را در نظر داشته باشید:
فاصله: با باز کردن دریچه ی عدسى یا Aperture از عمق میدان عکس کم کنید. هم زمان، سوژه ی خود را در فاصله اى دورتر نسبت به دوربین قرار دهید و بین سوژه و آنچه احاطه اش کرده فاصله ایجاد کنید. دقت کنید که نقطهی وضوح عکس روى سوژه باشد. این کار موجب مى شود که آنچه جلوى سوژه و پشت آن قرار دارد وضوحى کمتر و خودِ سوژه وضوح بیشتر داشته و عمق بیشترى به عکس بدهد.
در عکس زیر عکاس با انتخاب محلى که براى دوربین در نظر گرفته، ظرف غذا را بین خود و بچه هائى که براى دریافت آن صف بسته اند قرار داده و با تمرکز نقطه ی وضوح عکس بر صورت پسرى که در حال دریافت غذاست، او را به صورت سوژه ی اصلى عکس نشان داده است.
در عکس زیر صورت زنى که در میانه ی عکس قرار گرفته مرکز توجه عکاس است. با قراردادن نقطه ی وضوح عکس بر صورت او و باز کردن عدسى دوربین، دست هائى که در جلوی عکس دیده مى شوند و از وضوح کمترى برخوردارند، چشم بیننده را متوجه صورت زن مى کنند.
پرسپکتیو: قراردادن آدم ها یا اشیا به صورتى که نزدیک ترین آنها به دوربین در یک سوى کادر عکس واقع شده و دورترین آنها در سوى دیگر کادر واقع شود و بقیه در یک خط افقى بین این دو قرار گیرند، در عکس ایجاد عمق مى کند.
نکته: در واقع اجزاى عکس به ترتیب در افق از ما دور مى شوند نه لزوما در یک خط افقى یا مستقیم. نکته مهم اینست که اگر یکى از اجزاى عکس در گوشه اى از کادر نزدیک تر به ما واقع شود و سایر اجزاى عکس در افق از ما دور شوند، این حالت براى بیننده ایجاد تصور عمق مى کند. براى نمونه بچه هاى زیر آب در افق از ما دور مى شوند و همینطور ماشین هاى در حرکت روى جاده یا قایقى که به نسبت صخره در افق دورتر واقع شده است.
سایه و روشن: اگر سوژه ی عکس خود را در سایه روشن قرار دهید به صورتى که زمینه ی پشت آن تاریک باشد و نور از طرف مقابل کادر به آن بتابد، عکس عمق بیشترى پیدا مى کند.
لایه هاى نور: قرار دادن صفحاتى که نور را از خود عبورمى دهند مثل پارچه، شیشه یا کاغذ نازک بین دوربین و سوژه، به عمق عکس اضافه مى کند و مى تواند در عکس حالت رمانتیکى ایجاد کند.
عکاسى منظره
ایجاد عمق در عکسى که مناظرى از طبیعت را نشان مى دهد به دقت عکاس احتیاج دارد. چالش عکاس این است که مناظر طبیعت را که از عمق بسیار برخوردارند به صحنه ى بى عمق عکس منتقل کند.
یکى از ساده ترین راه ها، استفاده از پرسپکتیو خطى است. یعنى استفاده از خطوطى که در عکس تصور عمق ایجاد مى کنند. خطوط در عکس چشم بیننده را مسحور خود کرده آن را با خود به نقطه بعدى مى برند. اگر جاده اى را در کادر عکس جا دهیم که از جائى نزدیک به دوربین شروع شده به طرف دوردست ادامه پیدا کند، چشم بیننده ی عکس هم به دنبال جاده متوجه دوردست مى شود.
در عکس زیر جاده اولین عنصری است که تصور عمق ایجاد مى کند. خطوط دو طرف جاده هم به این تصور کمک مى کنند. اتومبیل هائى که اندازه شان با دور شدن از ما کوچک مى شوند این تصور را کامل مى کنند.
پرسپکتیو هوائى: اگر در مقابل منظره اى بایستیم که در افق اش کوه و تپه قرار گرفته باشد مى بینیم که درخت ها و تپه هائى که به ما نزدیک هستند پررنگ تر و تیره تر و آنچه در دوردست تر واقع شده، به نسبت فاصله، کم رنگ تر به نظر مى آید.
حضور مه یا غبار در هوا که در ساعات اولیهی طلوع آفتاب و هنگام غروب بیشتر مى شود به این محو شدن کمک مى کند. استفاده از این محو تدریجى رنگ مى تواند در عکس هائى که از مناظر هوائى گرفته مى شوند تصور عمق ایجاد کند.1
تغییر اندازه: اشیائى که به ما نزدیک هستند بزرگ تر از آنهائى به نظر مى آیند که در فاصله ی بیشترى از ما قرار دارند. اگر دوربین را جائى قرار دهیم که قسمت هائى از آنچه سوژه ی ماست به تدریج از ما دور شود، چشم با اینکه مى داند اندازه ی همه ی آنها یکی است، آنها را که کوچک تر به نظر مى آیند، دورتر تصور مى کند.
تقسیم بندى در کادر: آنچه در بالاى کادر عکس قرار مى گیرد به نظر بیننده دورتر از چیزیست که در پائین آن قرار دارد. این تنها یک خطاى باصره است که آنچه در کادر بالاتر است را نزدیک تر به خط افق و در نتیجه دورتر تصور مى کند. از این خطا اما مى توان براى ایجاد عمق در عکس استفاده کرد.
راه دیگرى که براى ایجاد این تصور در کادر عکس وجود دارد پائین آوردن سر دوربین است که موجب ایجاد فضاى بیشترى در جلوى سوژه مى شود.
در عکس زیر، متمایل شدن زاویه ی دوربین به طرف پائین، موجب شده قایق بادى نزدیک تر به افق و همچنین فاصله ی افق و ساحل طولانى تر به نظر آید.
به خاطر داشته باشیم که همه ی عکس ها احتیاج به عمق ندارند اما رعایت نکات بالا به ما کمک مى کند بتوانیم در صورت لزوم در عکس تصور عمق ایجاد کنیم.
گرد آورنده و مترجم: مهران ارغوان
مطالب کامپیوتری دارم. از همه وبلاگ ها هم دیدبانی میکنم.در میهن بلاگ هم با همین اسم یک وبلاگ دارم